۲۹.۸.۰۱

ساکنان بیقرار

یادداشتی از ۱۷ نوامبر ۲۰۲۱

آبانی که شبیه این آبان نبود

--------------------------------------------------

 ما وارثان شهرهای رفته بر باد بودیم عزيز جان. ساکنان طياره های امن و ناامن و راویان فراغنامه های بی نشانی. ما کدپستی های متحرکیم، ایالت به ایالت و بارو به بارو ، ‌استحاله می شویم با هر اثاث کشی و چمدانهامان پر از اشیای جاندار و خط نوشته های ناتمام. ما راهی راههای ناپیداییم و راهها ما را تعریف می کنند. اصلا راهي بودیم پیش از آنکه سوار هیچ طياره ای شویم. چرا که هیج کجا مال ما نبود و ما به هیج کجا تعلق نداشتیم. بودنمان از همان ابتدا جرم بود و مایه دردسر. تا به خودمان بجنبیم در جایی دیگر بودیم و بودنمان در جاهایی دیگر و دیگر تر تعریف شده بود. ما رفتیم و جا ماندیم از خودمان و رسیدیم به خودمان. ما امنیت را در زبانی دیگر آموختیم ، قهقهه را و شادی را و پرواز را. همه را با لهجه. همه را با تردید. اما آموختیم. بلعیدیم. نو شدیم در زبانهای دیگر و جاهای دیگر تر. اینطوری بود که خانه ها ساختیم و ریشه ها دواندیم و به لهجه داشتن خانه و ريشه مان عادت کردیم


ما چیزی دیگر شدیم ، آدمیانی دیگر ، آرام تر ، بهتر ، بدتر ، جوری دیگر . اینطوری بود که آرام گرفتیم بالاخره و شدیم ساکنان بیقرار جهان.